یا طبیب القلوب.

این روزها به قلبم زیاد فشار میاد

مردم سرزمینم این روزها حالشون خوب نیست غم دارند این روزها برای هرکس که غربالگری روان پرمیکنم با پرسیدن هرسوال اشک تو چشم هاشون حلقه میزنه و کافیه من ادامه بدم تا بغضشون بترکه و شروع کنن به حرف زدن

اما هم خودم حال روحی مساعدی ندارم و اگر بخوام حرف هاشون رو بشنوم داغون میشم هم بلد نیستم چی بهشون بگم تا آروم بشن چه راهکاری بدم برای مشکلشون.

وچقدر مردم در به در دنبال یکی میگردند که فقط گوش کنه فقط گوش کنه.

الهی بمیرم برای قلب های پر از دردشون اصلا حاضرم در دردهاشون شریک بشم ولی چیکار کنم؟وقتی نمیتونم تحمل کنم چیکار کنم؟وقتی کاری از دستم برنمیاد چی کارکنم؟

من مثل قبلا توانایی محرم اسرار شدن توانایی گوش شنوا برای درد دل ها رو ندارم من خیلی ضعیف شدم

سابقا گمان میکردم علم روان شناسی علم پرازریسک واشتباهه علمی که نمیشه خیلی روش حساب کرد علمی که همه جا جواب نمیده علمی که چندتا خارجی اومدن نظر دادن واصلا قابل مقایسه با علم پزشکی نیست چون روح و روان بسیار پیچیده تر از جسم هست

میدیدم وقتی باباعلی جان به زیبایی هرچه تمام تر1400سال پیش جوری از جسم وروح سخن میگه که روان شناسا تازه الان دارن به اون میرسن چه احتیاجی هست من برم سراغش؟

 

اما الان در مواجهه با مردم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم تا خرابکاری نشه چجوری راهنماییشون کنم که ذره ای ،ذره ای کمکشون کنم

خیلی از مشکلات جسمی این روزها برمیگرده به روحشون رفتارهای عجیب و غریب بعضی بچه ها به نظرم ریشه اش برمیگرده به یسری عقده ها و مشکلات خانوادگیشون .خوب میفهمم بچه ای که میاد و همه جا رو بهم میریزه و داروها رو پرت میکنه چقدر معصوم وبی گناهه و این یک مشکل روحی داره.

نمیدونم نظر دینم چی هست؟نمیدونم بابا علی چی میگه؟نمیدونم چی درسته چی غلط؟

فکر میکنم بالاجبار باید برم سراغش.سراغ روان شناسی

 

+شعر کنار وبلاگ باعث گریه ی عمیقی در من شد

اگر بشکند این ظرف سفالی.

چقدر ضعیفم و چقدر ظرف من کوچیکه و چقدر محتاجم به خدای صمد

قل هوالله احد

الله الصمد

ببخشش به خاطر امید هایی که به غیر تو بستم

درمان همه دردها کاش لب به سخن به غیر تو باز نمیکردم


مشخصات

آخرین جستجو ها